سرمایه هایم از دستم می رود!!!!

آقایان و خانم های محترم کمکم کنید زمان و امکاناتم دارد از دستم می رود هر ثانیه که می رود کلی ضرر می کنم مرا یاری کنید و در سود آن شریک شوید

بیاندیشید

لحظه ای فکر کنید

به من و خودتان کمک کنید

ممنون

 یک ماه دیگه هم گذشت و من 20 میلیون تومان دیگه به ضرر هام اضافه شد

هتل Jasmine Court، قبرس شمالی

تصاویر زیبا از هتل هتل Jasmine Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

هتل  Jasmin Court، قبرس شمالی

 

گذر زمان به سرعت برق و باد

عمری که می گذرد

براده های طلایی که در ساعت شنی عمرمان از سوراخ لحظه اکنون به گودال گذشته می ریزند

و سرمایه هنگفتی که از دست می رود...

کسی نیست کمکم کند

کمک

سفرنامه استانبول

خيلي وقت بود كه دوست داشتم سفري به شهر استانبول تركيه داشته باشم .سرانجام با يكي از دوستانم تصميم گرفتيم در اريبهشت ماه سال 91 كه هوا مناسب است و هنوز خيلي گرم نشده به استانبول سفر كنيم .من عادت دارم قبل از سفر به خارج از كشور اطلاعات نسبتا جامع و كاملي را راجع به جاذبه هاي گردشگري مقصد از طرق مختلف كسب نمايم .چون احساس مي كنم با اين روش مي توان برنامه ريزي بهتري داشت و از وقت و هزينه اي كه صرف مي كنم نهايت استفاده رو ببرم . خلاصه بعد از نهايي كردن تصميم براي رفتن به سفر به آژانسي رفتم كه معمولا ازآن خدمات مي گيرم (قیمت تور برای هتل 4 ستاره تاپ "کریستال "در آن تاریخ 1280000تومان بود ) و بعد از هماهنگي لازم و تحويل مدارك قرار شد 26/2/91 ساعت 8 صبح از فرود گاه امام با پرواز ماهان به طرف استانبول پرواز كنيم. مدت زمان سفر ما 7 روزبود . . بالاخره روز موئود فرا رسيد وما بعد از تحويل چمدانها از گيت كنترل پاسپورت عبور كرده و بعد از گرفتن ارز مسافرتي دولتي (400دلار) به طرف خروجي اعلا م شده رفته و بعد از چند دقيقه انتظار بالاخره سوار هواپيما شديم .هوا صاف و آفتابي بود من در كنار پنجره و دوستم كنار من نشست . در هواپيما با صبحانه مفصلي از ما پذيرايي شد پرواز در حدود 3 ساعت طول كشيد و ما در كل از پرواز راضي بوديم . هواپيما در فرود گاه صابيحا استانبول فرود آمد و من در زمان فرود از پنجره به نماي شهر استانبول و تنگه زيباي بسفر و كشتي هايي كه در حال آمد و رفت بودند نگاه مي كردم كه بسيار جالب و زيبا بود .

خلاصه هواپيما فرود آمد و ما بعد از انجام مراحل كنترل پاسپورت و تحويل چمدانهابه سالن اصلي فرود گاه وارد شديم اين فرودگاه حدود 45 الي يك ساعت با مركز شهر فاصله داشت در طول مسير آقا آراز ليدر ما بودند كه به گرمي از ما استقبال كردند و خيلي خوشرو و خوش اخلاق بودند آقا آراز در طول مسير توضيحاتي راجع به شهر استانبول وو يژگي هاي آن ، نحوه تهيه سيم كارت ، پيش شماره های لازم، صرافي ،و تورها و برنامه هاي شركت و... به ما دادند كه خيلي براي ما مفيد بود همچنين 2 برگ كپي شده و آماده به همه تحويل دادند كه حاوي توضيحات و برنامه بازديد تور ها در روزهاي مختلف و مبلغ تور و ساعت حضور مسافران در لابي جهت استفاده از تور بود .با ديدن فضاي كلي شهر از پنجره اتوبوس در طول مسير احساس كردم استانبول بايد بندري زيبا با ويژگيهاي منحصر به فرد باشد .

بالاخره به هتل محل اقامتمان كه كريستال نام داشت و هتلي 4 ستاره واقع در ميدان تكسيم بود رسيديم . آقا آراز همراه ما آمد و ما پاسپورتها و وچر هتل رابه ايشان داديم تا هماهنگي لازم را براي تحويل اتاق انجام دهند و ما در لابي هتل منتظر نشستيم .ساعت تحويل اتاق 2 بعد ظهر بود و زمان نسبتا زيادي تا تحويل اتاق مانده بود آقا آراز آمدند و گفتند اگر متقاضي استفاده از برنامه هاي تور بوديم با ايشان هماهنگ كنيم تا ما رادر برنامه مورد نظر ثبت نام كنندتصميم گرفتيم چمدانها را به پذيرش هتل تحويل داده و تا زمان تحويل اتاق برويم دور و بر هتل نهار بخوريم و مقداري پول change كنيم . از هتل خارج شديم خوشبختانه در نزديك هتل 2 عدد صرافي كه به زبان تركي (DOVIZ )مي گفتند وجود داشت نفري صد دلار به صرافي داديم و 182 لير تحويل گرفتيم . و بعد به مك دونالد فروشي دور ميدان تكسيم رفتيم از هتل تا ميدان تكسيم حدود 2 دقيقه وشايد كمتر فاصله داشتيم . براي هر مك دونالد حدود 12 لير داديم . خيلي خوشمزه و باكيفيت بود . د ر همان نگاه اول جنب و جوش و توريست فراوان در شهر مشهود بود و تماشاي توريست ها، رستورانها و جنب و جوشي كه وجود داشت برايم بسيار لذت بخش بود بعد ا ز صرف نهار به هتل برگشته و اتاق را تحويل گرفتيم . اتاقي نسبتا كوچك با دو تخت و يك پنجره مشرف به بيرون، بعد از گرفتن دوش تصميم گرفتيم قدري استراحت كرده و عصر دوباره بيرون برويم .تختخواب هاي هتل بسيار راحت بود و اين حسن از نظر من كوچكي اتاق را جبران مي كرد. بعد از استراحتي 2 ساعته با دوستم تصميم گرفتيم به خيابان استقلال برويم .

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

خياباني كه از قبل وصفش را خيلي شنيده بودم ساعت 5/5 به ميدان تكسيم رفتیم،جالبه بدانید در اين ميدان كبوترهاي زيادي ديده مي شدند من چند تا عكس از ميدان و كبوتر ها گرفتم و بعد مسير خيابان استقلال رو در پيش گرفتيم .خياباني كه هيچ ماشيني در آن رفت و آمد نمي كرد و تنها وسيله نقليه آن يك ترامواي كلاسيك بود كه اين خيابان را از ابتدا تا انتها طي مي كرد و مسافران و توريستهاي زيادي براي ديدن كل مسير از اين تراموا استفاده مي كردند اما ما تصميم گرفتيم پياده اين مسير را طي كنيم در دو طرف خيابان مغازه ها، اغذيه فروشيهاي بسيار متنوع ، لباس فروشي ها با مارك هاي مختلف قرار گرفته بود .

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

چيزي كه برای من جالب بود فروشنده هايي بودند كه بلوط مي فروختند آنها بلوط را روي آتش بو مي دادند .گويا بلوط در بين مردمان استانبول طرفداران زيادي داشت ، فروشنده هايي كه ذرت مي فروختند نيز زياد بودند كه البته روش كارآنها با ذرت فروشي هاي ما كاملا متفاوت مي باشد .آنها بلال رو آب پز كرده بعد بانمك مي خوردند ولي ما ذرت يا همان بلال را روي آتش كباب مي كنيم . يك خوراكي ديگه هم توي سيني هاي بزرگ مي فروختند و اون صدف در يايي سياه بود كه با آب ليمو ترش تازه مي خورند .خلاصله از نظر من ميشود اين خيابان را خيابان عشاق ناميد چون زوج هاي جوان زيادي رو مي توانستي ببيني كه دست در دست هم مسير اين خيابان را طي مي كردند.خوانندگان و رقصنده هاي دور گردي كه آواز مي خواندند و مي رقصيدند و مردم به آنها پول مي دادند . بستي فروشهايي كه با سر و صداي زياد مراسم رقص بستني رو اجرا مي كردند . خيابان شادو پر هياهويي بود و در هر گوشه از آن مي توانستي صحنه جالبي رو ببيني .

طبق اطلاعاتي كه از قبل داشتم مي دانستم كه در انتهاي اين خيابان برجي به نام گالاتا وجود دارد كه يكي از جاذبه هاي استانبول است به دوستم پيشنهاد دادم كه به آنجابرويم . بعد از كمي پرس و جو بالاخره به محوطه برج گالاتا رسيديم و بعد از تهيه بليط كه براي توريست ها 12 لير و براي خود تركها 6 لير بود به بالاي برج گالاتا رفتيم . بالكن بسيار باريكي داشت كه مملو از توريست بود بخصوص توريست هاي اروپايي . در همان بالكن باريك همه مشغول عكسبرداري و فيلمبرداري و تماشاي منظره زيبا و جذاب تنگه بسفر بودند . واقعا نماي شهر از بالاي آن برج زيبا و چشم نواز بود كشتي هاي زيادي در تنگه لنگر انداخته و يا در حال آمد و رفت بودند و عده اي از افراد نيز در روي پلي كه روي تنگه بود مشغول ماهيگيري بودند .تقريبا هوا داشت تاريك مي شد كه از برج پايين آمديم.نكته اي كه يادم رفت بگويم اين بود كه سگ ها و گربه ها در استانبول خيلي آزاد و راحت بودند و كسي به آنها كاري نداشت و هر جا كه دوست داشتند مي رفتند يا مي خوابيدند و در همه جا مي شد آنها را ببيني كه با كمال آرامش زندگي مي كنند .

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

بعد از خارج شدن از برج گالاتا دوباره مسير خيابان استقلال را در پيش گرفتيم .در بين راه كليسايي توجه من را به خود جلب كرد كه توريستها به آن داخل مي شدند .تصميم گرفتيم براي ديدن كليسا وارد محوطه آن شويم به نظر كليساي معروفي مي آمد من چند تا عكس از نماي بيروني و دروني آن گرفتم كليساي بسيار زيبايي بود افراد زيادي را ديدم كه آنجا شمع روشن مي كردند و در واقع نيت و طلب حاجت داشتند .پنجره هاي داخل كليسا رنگارنگ بود و چند تا مجسمه و نماد نيز در كليسا بود كه همگي حال و هواي خاصي به كليسا مي دادند . بعد از خروج از كليسا هوا كاملا تاريك شده بود و چراغهاي خيابان استقلال را روشن كرده بودند .كه اين چراغاني زيبايي خيابان استقلال را در شب دو چندان نشان مي داد. چراغهايي فيروزهاي رنگ كه نلي شكل بوده و از اين طرف به آن طرف كشيده شده بود .ساعت 11 شب بود كه تصميم گرفتيم به هتل برگرديم در اطراف هتل تعداد زیادی رستوران بود كه غذاهاي دريايي مي فروختند .يخچال اين رستورانها برای من جالب بود .يخچالي بود ويتريني كه در معرض ديد قرار داده بودندو در آن انواع ماهي ، خرچنك ، ميگو و ديگر موجودات دريايي قابل سرو را مي توانستی ببيني . همچنين ميوه فروشي هايي كه روي چرخ دستي ميوه هاي نوبر انه هلو،زرد آلو ، توت فرنگي، ازگيل ،گوجه سبز و گيلاس مي فروختند .

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

بعد از رسيدن به هتل نگاهي به برنامه تورها انداختم طبق برنامه فردا ما برنامه گشت شهري داشتيم كه هزينه آن روي تور حساب شده بود ( 20دلار) و بايد ساعت 45/8 دقيقه در لابي منتظر ليدر مي مانديم . فردا صبح ساعت 7 راهي رستوران هتل براي صرف صبحانه شديم و بعد از خوردن صبحانه مفصل و خوشمزه به لابي هتل رفتيم .در هتل محل اقامت ما اكثر توريست ها از مليت هاي ديگر بودندبه عنوان نمونه ما در لابي و آسانسور با افرادي از يونان، مصر ، ليبي ، آمريكا، كاناداآشنا شديم اكثر مليتها آدمهاي خوش برخورد و مهربانی بودند و من چون كمي زبان انگليسي بلد بودم سعي مي كردم باآنها ارتباط برقرار كنم . به دليل مجاورت تركيه با يونان مي توان گفت كه تعداد توريست يوناني در استانبول بسيار زياد بود. در ساعت 45/8 خانمي به اسم آيلا به عنوان ليدر تور دنبال ما آمدند و ما سوار بر اتوبوس با بقيه مسافران همراه شديم مقصد اول ما در اين گشت شهري فروشگاه چرم best بود در فروشگاه ما رابه سمت سالني هدايت كردند كه سني جهت اجراي شو لباس داشت يكي از پرسنل فروشگاه كه به زبان فارسي مسلط بود توضيحاتي راجع به صنعت چرم تركيه وبه ويژه چرم best ارائه كرد بعد از آن مانكنهاي خانم و آقا آمدند و شو اجرا كردند . نكته قابل توجه اينكه اين چرم سومين برند چرم دنيا مي باشد و از لحاظ رنگ بندي و كيفيت بسيار در خور توجه مي باشد مرغوبيت و طراحي زيبااز ويژگي هاي محصولات اين فروشگاه بود و از لحاظ قيمت نيز بسيار بالا و به دلار محاسبه مي شد . بعد از اتمام بازدید از این فروشگاه به فروشگاه دیگری رفتیم که محصولات آن شامل انواع لوکوم ( نوعی شیرینی شبیه مسقطی دارای انواع طمعها و رنگهای متنوع مخصوص ترکیه ) و قهوه ترک بسیار عالی که می توانستی از دم کرده آن در فروشگاه تست نمایید .

بعد از اتمام بازيد به طرف مسجد سلطان احمدو ميدان هیپدروم ( يكي دیگر از جاذبه هاي گردشگري استانبول) حركت كرديم. بعد از رسيدن به ميدان هیپدروم يك ليدر محلي مسلط به زبان فارسي به نام آقاي اشرف به ما ملحق شد و توضيحات كامل و جامعي راجع به تاريخچه ميدان و ستونهاي واقع در آن و همچنين مسجد سلطان احمد ارائه كرد ند من و دوستم بعد از شنيدن اين توضيحات چند دقيقه اي در ميدان گشت زده و عكس گرفتيم و بعد همراه ديگر مسافران تور وارد محوطه مسجد سلطان احمد كه روبروي ميدان بود شديم.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

ورود به مسجد نيازي به تهيه بليط نداشت وقتي وارد مسجد شديم به خاطر حفظ قداست به توريستها يي كه قسمتهايي از بدنشان عريان بود پارچه هاي آبي رنگ داده ميشد تا قسمتهاي عريان را با آن بپوشانند .درون مسجد بسيار بزرگ و باشكوه بود و كاشي كاريهاي منحصر به فرد آن از ذوق و هنر معماران اسلامي حكايت مي كرد به گفته آقاي اشرف به علت وجود كاشي هاي آبي و بازتاب نور از اين كاشي ها فضاي مسجد در اوقات خاصي از روز آبي رنگ مي شود به همين دليل اين مسجد رامسجد آبي نيز مي نامند . در 5 وعده در مسجد نماز برپا مي شد و در اين موقع مسجد به روي توريست ها و بازديدكنندگان بسته مي شد .نكته دیگر اينكه در سقف مسجد سه تخم شتر مرغ به صورت مثلثي در گنبد مسجد قرار داشت و به گفته آقاي اشرف (ليدر محلي) اين تخم مرغ ها اين خاصيت را دارند كه از بسته شدن تار عنكبوت جلوگيري مي كنند .بعد از بازديد از مسجد سوار اتوبوس شديم برنامه بعدي بازديد از مركز خريد مارمارافروم و صرف نهار بود. بعد از صرف نهار ليدر زماني را براي خريد تعيين كردند .چون قرار بود بعد از آن به مركز خريد ديگري كه الويوم نام داشت برويم . ما در مركز خريد گشتي زديم .نكته مورد توجه اينكه مراكز خريد در استانبول اكثرا بسيار بزرگ ، شيك و لوكس بودند و اكثر برندهاي معتبر در اين مراكز شعبه داشتند . بعد از مدت تعيين شده ما دوباره سوار اتوبوس شديم و اتوبوس به طرف مركز خريد الويوم حركت كرد . حدود 1 ساعتي نيز نيز آنجا بوديم و نهايتا برنامه گشت شهري ما با رساندن مسافران به هتل محل اقامتشان پايان يافت .

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

روز بعد يعني 28/2/91 ما برنامه بازديد از کاخ توپكاپي (اولین اقامتگاه سلاطین عثمانی )و مسجد اياصوفيه را انتخاب كرديم و مطابق برنامه ساعت 45/8 صبح ليدر تور دنبال ما آمدند و با اتوبوس توريسي شركت ايندرا ( شركتي كه در تركيه خدمات به توريستها ارائه مي كرد ) به طرف كاخ موزه توپكاپي حركت كرديم در بين راه ليدر محلي جناب آقاي اشرف به ما ملحق شدند بعد از رسيدن به محل وارد باغ شديم .از قبل بليط ها تهيه شده بود و ليدر آنها را به ما تحويل دادند و تاكيد كرد كه از آنها خوب مراقبت كنيم بعد از عبور از در ورودي وخوانده شدن شماره بليط توسط دستگاه باركد خوان و عبور از كانتر به محوطه باغ موزه توپكاپي وارد شديم . ديوار هاي اين باغ موزه شبيه قلعه و داراي كنگره بود و نسيم خنكي از سوي درختان باغ در حال وزيدن بود .زيبايي و طراوات را مي شد در همه جاي اين باغ زيبا مشاهده كرد . اين كاخ موزه در كنار تنگه بسفر واقع شده و از نمايي از باغ مي توان تنگه را مشاهده نمود . محوطه موزه توپكاپي مملو از توريست بود . درون محوطه موزه اشيا مقدس ( عصاي حضرت موسي ، دندان و موي پيامبر اسلام ، شمشير جعفر طيار، لباس حضرت فاطمه ، ناودانهاي خانه خداو ... ) قرار داشت و موزه اشيا قيمتي به جا مانده از سلاطين و شاهان گذشته نيز بسيار ديدني و زيبا بود و اين اشيا گران بها چشمان بيننده را خيره مي ساخت . اتاقي دركاخ بود كه در آن ادوات و وسايل جنگي قديمي به جا مانده از سلاطين عثماني قرار داشت همچنين در اين باغ اتاقي بود كه يك قاري به صورت مستمر قرآن تلاوت مي كرد و به گفته آقاي اشرف اين قاريان نسل به نسل در اين اتاق به قرآن خواني مشغول بوده اند. ايوان هاي اين كاخ دقيقا مشرف به تنگه بسفر بود و نمايي بسيار زيبا و جذاب را كه توجه عموم را به خود جلب مي كرد ايجاد نموده بود و توريستها براي گرفتن عكس هاي زيبا در اين ايوانها شتاب مي كردند.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

بعد از اينكه بازديد ما از باغ موزه به اتمام رسيد به شكل گروهي همراه با راهنما به طرف مسجد ايا صوفيه (مهمترین اثر معماری کشور ترکیه )كه در چند متري توپكاپي بود حركت كرديم در ابتداي ورود به مسجد به هر كدام از ما دستگاهي كوچك شبيه بی سیم داده شد و قرار شد كه توضيحات آقاي اشرف را درون مسجد با اين وسيله بشنويم .مسجد ايا صوفيه امروزه به موزه تبديل شده .ما وارد مسجد شديم . مسجد زيبايي و عظمتي در خور تحسين داشت. به دليل كثرت توريست و بزرگي مسجد استفاده از ميكرون براي شنيدن صداي راهنما و توضيحات ايشان بسيار راهكار موثر و جالبي بود . نام خداوند بلند مرتبه به همرا ه نام پيامبر عظيم الشان اسلام و نام 4 خليفه مسلمين و امام حسن و امام حسين (ع)در بالاي ستونها مسجد نصب شده بود .در مسجد همچنين عكسهايي متعلق به زماني كه مسجد كليساي مسيحيان بوده به چشم ميخورد از راهي رمپي شكل و دهليزي مي شد به طبقه بالاي مسجد رفت . بعد از بازديد از مسجد براي خوردن نهار به يكي از رستورانهاي اطراف مسجد رفتيم . بعد صرف نهار براي خريد ما را به مركز خريدي به نام استانبول فروم بردند و از آنجا به هتل برگشتیم .

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

براي شب، ما برنامه تور كشتي ايراني راانتخاب كرديم ساعت 7 عصر سر ساعت دنبال ما آمدند در اسكله كاپاتاژ ما سوار بر كشتي شديم منظره شب استانبول از روي تنگه بسفر به خاطر نور پردازي هايي كه بر روي دو پل بزرگ معلق(رابط بین دو قاره اروپا و آسیا ) و ساختمانها و كاخهاي اطراف شده بود بسيار ديدني و زيبا بود. در كشتي برنامه هاي متنوعي مانند رقص بيزانسي ، تركي و... اجرا شد ساعت 12 بود كه به هتل برگشتيم .

روز بعد يعني 29/2/91 ما برنامه تور آسيا كه شامل بازديد از قسمت آسيايي استانبول بود را انتخاب كرديم و طبق برنامه ساعت 45/8 راهنما دنبال ما آمدند .در بين راه ،راهنما توضيحات كاملي در رابطه باقسمت آسيايي به مسافران ارائه كردند . بعد از عبور از روي پل معلق بسفر ( اولين رابط بين دو قاره ي اروپا و آسيا ) ما به بخش اسيايي استانبول وارد شديم . برخلاف تصور ما قسمت آسيايي از قسمت اروپايي زيباتر و سر سبز تر بود در ابتدا ما از كاخ زيباي بيلر بيئي (اقامتگاه تابستاني سلاطين عثماني ) ديدن كرديم . اين كاخ زيبا در كنار تنگه بسفر واقع شده ، از دري كه از حياط كاخ به كنار تنگه گشوده مي شد عبور كرده و در آنجا عكس گرفتيم . جلوي در ورودي كاخ دو مسجمه شير قرار داشت همگي به داخل كاخ رفته و در تمام طول بازديد ليدر محلي آقاي اشرف ما را همراهي مي كردند . نكته مهم اينكه هر گونه فيلمبرداري و يا عكس برداري از داخل كاخ ممنوع بود .

یک ماه از میلیاردر شدن من گذشت

دوستان عزیز من یک ماهه که یک میایاردر شدم در به در دنبال یک را برای استفاده کردن از این یک میلیارد تومن میگذره هنوز کسی یک راهنمایی خوب نکرده

فقط می دونم تا امروز بیست میلیون تومن ضرر کردم

خواهش میکنم کمکم کنید